« مسوليت مادر برابر حاثهْ كربلا چيست؟غريب زهرا »

امير مهربان خوهد آمد

نوشته شده توسطساسان نژاد 9ام آبان, 1392

به همه ي آنهايي كه خسته اند….

به خدا او خواهد آمد…..

هميشه فكر مي كنم تو كي مي آيي از سفر

تو اي بهار عاشقان عزيز غايب از نظر

هميشه فكر مي كنم توكه مي آيي از سفر

وپاي  در ركاب تو313نفر

باز به انتظار تو جمعه غروب مي شود

اگر بيايي از سفر آه چه خوب مي شود

ز كوچه ي خيال من باز عبور مي كني

توقلب عاشق مرا غرق سرور مي كني

هميشه فكر مي كنم به لحظه ي ظهور تو

به لحظه اي كه مي رسم به هاله هاي نور تو

اگر بيايي از سفر اي همه نور روشني

به اين دل شكسته ام آتش شور مي زنم

چون تو بيايي از سفر چمن سپيده مي شود

سلام تازه مي شود وعشق ديده مي شود

پس مولاجان براي تو مي نويسم براي تويي كه تير غمت دلم را نشانه گرفته

مي نويسم براي تويي كه نمي دانم كجايي؟چه مي كني ؟

راستش را بخواهي مولاجان. نمي دانم چه بنويسم؟كه قابل خواندن باشد،فقط مي نويسم كه شايد روزي به دست تو برسد

پس  مي نويسم ولي ؟

از دل بگذريم كه هر چه مي خواهد دست نيافتني است

از غم بگذريم كه هر چه بيشتر مي شودخالي كردن دل از آن مشكل تر مي شود

از فراق بنويسم كه هر چه مي رود شيرين تر وسوز ناك تر است

از تنهايي بنويسم كه هر چه در تنهايي بدست مي آيدهمه رويا است

پس بيا تا از تو بنويسم كه تو همه ي آرزوهاي من هستي

باز هم جمعه آمده ب دون تو،وعصر جمعه شده بدون ذكر سلام برتو،«مهدي جان»دل جمعه در عطشه بي توبودن مي سوزد ولحظه هاي نبودنت د ركنار جاده ي جمعه دو چشم است كه به انتظار تو براه مانده ونگران از نيامدنت ،وباز براي گل نرگس جمعه را پر كرده است

پس بيا مهدي جان

چرا كه لحظه هاي بي تو،لحظه هاي مرگ دل است،پشت ابر انتظار چه خبر است كه تو آنرا كنار نمي زني ونمي آيي

يابن الحسن!براي آمدنت دلي از جنس آينه ذبح خواهم كرد

« بقيه الله خير لكم ان كنتم تعلمون»


فرم در حال بارگذاری ...