« پیام شهدای کربلا چه بوده است؟روضه ای زمین کربلا »

غروب واقعه

نوشته شده توسطساسان نژاد 22ام آبان, 1392

غروب واقعه

گلم که باد خزان بُرده عطر نابم را

غروب واقعه گم کردم آفتابم را

مگر به معجزۀ سوزناک اشک امروز

زبان بسته به حرف آید التهابم را

قیامتی ستدر آن سوی شعله ای عشق

زآب دیده بخوان رنج بی حسابم را

 

وضو به غلغل خون فرشتگان دارم

ببوس دخترِخشمِ علی(ع)،رکابم را

 

مرا به مرهم تیمار هیچ کس مسپار

کهبار زخم سبک می کند عذابم را

بریده طاقتم از تشنگی ولی ز وفا

به دود خیمه فرو خوردم آب،آبم را

رها کنیدمرا،وقت گریه کردن نیست

کسی ز دور صدا می زند شتابم را

 


فرم در حال بارگذاری ...