« جانشينان خداورسولشعالم بی عمل »

معرفی خدا

نوشته شده توسطساسان نژاد 15ام اسفند, 1392

فردی خداشناس،ازکوچه ای می گذشت. شخصی با عجله،خود را به او رساند وگفت:«در یک دقیقه،خداوند را به من معرفی کن»مرد خداشماس گفت:«آیا تو هستی یا نیستی؟»

آن مرد جواب داد:«من هستم ودر بودنم شک ندارم»

شخص خداپرست گفت:«آیا تو خودت ،خودت را ساخته ای؟»

او گفت:«نه!هم بلد نیستم وهم وسیله ای ندارم!»

آنگاه مرد خدا شناس با لبخند گفت:«پس تو باید سازنده ای داشته باشی که بداند چه بسازد وبتواند بسازد،ما نام او را خدا می گذاریم»

پروردگارا !

خوشا به حال کسی که عاشق توست وتو معشوق اویی؛چرا که تنها در این هواست که آدمی،احساس زیبای یک رنگی با تو را درک می کند ومهر بی نهایت تو را در حق خویشتن می بیند

 

همین بس شاهد یک رنگی معشوق با عاشق

که بلبل عاشق است وگل گریبان پاره می سازد

الهی!

هر شادی که بی توست،اندوه است هر منزل که نه در راه توست،زندان است وهر دل که نه در طلب توست،ویران است

الهی!

صدجان نکند،آنچه کند بوی وصالت

الهی!

درهجر تو،کار بی نظام است مرا

شیرین همه تلخ وپخته خام است مرا

در عالم اگر هزار کام است مرا

بی نام تو،سربه سرحرام است مرا

الهی!

دل رااثر روی تو گل پوش کند

جان را سخن خوب تو مدهوش کند

آتش که شراب وصل تو نوش کند

از لطف تو سوختن فراموش کند



فرم در حال بارگذاری ...