« نقش آفرینی رژیم صهیونیستی در فرایند مذاکرات هسته یظرفیت داشته باشه! »

آقاجان پس کی میائی؟

نوشته شده توسطساسان نژاد 5ام آبان, 1392

ای پنهانتر از یوسف!وای آشکارتر از خورشید!وای زیباتر از دریا!وای جاری تر از باران!تورا می شناسم وبرای تو می نویسم وتو را چون یعقوب جستجو می کنم

دلم درحسرت دیدارت می گذرد وچشمانم اشک بارتر از همیشه از ثانیه ها ایراد می گیرد.فلسفه ی بودنت را چه بنامم؟نامی برتر از اضطرار نمی یابم

شکم هامشغول هضم ضعفا،قصه ها به دنبال سوژه های عصر فضا وشادی ها مشغول نواختن نت سر گشتگی وعقلهاهمچنان خاموش.آقاجان!پس توقف برای چه؟«بیا»!

نگاها غم انگیز،خنده ها وحشت آور،موسیقی ها آزار دهنده،رنگها ملال آور،سلام ها بوی فاصله می دهند،گریه ها بوی خود خواهی،احترام ها بوی تعفن نفاق،وستایش ها تصویرگر یک خودنمایی،آفاجان!«بیا»!

گفتند:تو که بیایی خون به پا می کنی،جوی خون به راه می اندازی واز کشته پشته می سازی!وما رااز ظهور تو می ترسانند.درست مثل اینکه حادثه ای به شیرینی «تولد»را کتمان وتنها از «دردزادن»بگویند.

پس آقاجان بیا.


فرم در حال بارگذاری ...