« نقش کودکان در تداوم نهضت حسینیبرکت عاشورا »

جمعۀ دیگرآمد!پس چرانیامدی.

نوشته شده توسطساسان نژاد 7ام آذر, 1392

 

زمین پریشانیش را برمزار سکوت،هلهله میکندوشب سیاهیش راهر روز برما می تاباند.گونه های زمان از نیامدنت خیس مانده وپنچره های بسته ی اتاق،دریچه های خالی را به نگاه می فروشد.روزگاری است پاییز رااز جمعه هایی که نیامده ای خریده ایم.

باران برسرزمین،شعله می گیردورنج های ریشه دارمان راسیراب می کندوما که در ایوان بلاتکلیف زمان،چای تنهایی خود را بی عبور تو می نوشیم،آیا ما را چه می شود؟

فردا نیز جمعۀ دیگر است. این جمعه  رابا آمدنت نور ببخش.بیا چراکه دیوارها هم برای آمدنت دعا می کنندونیلوفرها که چنگ بردیوارها می زنندوبالا می روند،تورافریاد می زنند.

دیگر،روزگار شادی رابرای جمعه ای باتو می خواهد.زمین،خواب دیده است که با آمدنت از نو زاده می شود.فاصله ها،خواب دیده اند که با تودیگر رخت می بندندومعنایی دیگر به خود می گیرند.باران هم می بارد تا دلداری برای اشک ها یما باشد.

هر غروب جمعه دلتنگی هایمان ماند شیشه ای فرو می ریزد وصدای به لانه برگشتن گنجشک ها،ساز دلتنگی هایمان رامی نوازند.

نشانیت رااز آسمان پرسیدم.ستاره ها هم نمی دانند.کدام راه شیری به توختم می شودوتنها حرف های امیدوارن است که تو را همین نزدیکی می بیندوما گم شده ایم. خانه تو در دل های ماست واگر پیدا شویم توهم همین جایی.آسمان اگر پاسخی نمی دهد برای همین است.دیگر به آن دورها خیره نخواهم شد.وقتی تو را در لحظه لحظه ی خود بیابم.آرام صدایت می کنم.

آری تو همین جایی درابتدای دل های ورق خورده ی ما انسان ها که خود را بایگانی کرده ایم؛خود را خط زده ایم و حالا دیگر سر خطی نیست که دوباره شروع کنیم.

تو می آیی

محرم از راه رسیدوشال عزا رابر روی سر شهر انداخت.این روزها نگاه ها تو را بیشتر جست وجو می کنند تا بیایی وخون بهای شهید کربلا رابگیری. ما آمدنت را در خواب دیده ایم.تعبیر خواب هایمان راتو میدانی………….

« اللهم عجل لولیک الفرج»

 

 

 

 


فرم در حال بارگذاری ...